پاسخ:

در زندگی بشری ما، برخی مسائل، به خواست و اختیار ماست، و برخی مسائل، از حیطه اختیارات ما خارج. مثلا یک انسان، تاریخ تولدش، مرگش، و مبتلا به وبا و سرخک شدنش، دست خود او نیست. و در مقابل، شیوه زندگی، انتخاب محل زندگی، صاحب خانواده شدن یا نشدن و ... در دست خود او و به اختیارش است.

اما مساله دین، و انتخابش، یکی از مسائلی است که به دست خود شخص و با اختیار او معنا می گیرد. اساسا، دین و انتخاب دین، اگر اجباری باشد، خاصیت دین بودن آن ایدولوژی را از بین می برد. چرا که دین یعنی پذیرش، و پذیرش از روی اجبار، اعتبار ندارد.

اما ادیان آسمانی، پذیرش آنها بعد از سن بلوغ جنسی و فکری معنا می پذیرد. بنابراین به طور قطع، تا قبل از سن بلوغ، اگر فرزندی به دینی، باور پیدا کند، احکام آن دین به صورت ظاهری بر او جاری است نه به طور قطع و یقین. بنابراین، اگر کودکی که فرزند مسلمان است، اگر قبل از سن بلوغ کافر شود. احکام مرتد بر او جاری نیست. و اگر بعد از بلوغ کافر شود، احکام مرتد ملی بر او جاری است نه فطری.

اما چطور دین اجباری نیست، ولی اکثریت قاطع افراد، به دین پدر و مادرشان خواهند شد؟

در پاسخ می گوییم: این استقراء ناقص، دلیل نمی شود که قاعده کلی ای برداشت شود که دین اجباری است. مگر در همین اکثریت قاطع، همگی به اجبار و اکراه، دینی که پدرانشان به آن اعتقاد داشته اند را پذیرفته اند؟ اگر این سخن درست باشد، پس آنها دیگر نباید فرزندی به دین خود داشته باشند، در حالی که اینطور نیست و این قاعده به طور سلسله وار در حال اجراست.

پس ماجرا چیز دیگری است. در مساله دین شناسی، مطلبی مورد بررسی قرار می گیرد که: دین فطری است، و انبیاء و ادیان، برای برانگیختن این فطرت آمده اند. اگر این مطلب را بپذیریم، خانواده نیز می توانند، برانگیخته گر این فطرت باشند. به عبارت دیگر، در خانواده ای که از توحید، معاد و قیامت و ... سخن گفته شود، کودک این خانواده فطرتی توحیدی پیدا خواهد کرد، و به همین جهت است که اکثریت قاطع خانواده های موحد و متدین، فرزندانی موحد و متدین تربیت می کنند.

ضمن آنکه، پذیرش هر آئین و دینی، اجباری نیست، بلکه شخص می تواند بعد از پذیرش دینی، آن را انکار، رد و یا نقد کند. همانطور که شایع است افراد از دین های مختلف به دین دیگری در می آیند و یا کافرانی که به ادیان توحیدی می پیوندند.

اگر سیر و نمودار گرایش جمعیت بشری را به سمت توحید و ادیان توحیدی را در طول تاریخ بشریت، ملاحظه کنیم؛ در خواهیم یافت که ادیان توحیدی، توانسته اند با برهانشان، جمعیت بشری را به خود جلب و جذب نمایند.

بنابراین، دین از مسائل اجباری نیست که پدر و مادر در اجبار به آن نقش داشته باشند. ضمنا نویسنده باید جوابی برای توهین به تشخیص والدین نیز داشته باشد چرا که صراحتا، تشخیص آنان را محکوم به اجبار و اشتباه می کند.

دسته بندی: