عید غدیر

علماء وبزرگان اهل تسنن به طریق مختلف حدیث غدیر خم را نقل کرده اند؛ در ذیل برخی از مهم ترین کتب که بر این حدیث مهر صحت گذاشته و آن را تایید کرده اند، ذکر می گردد:

۱. سنن ترمذی( ابوعيسى محمّد بن عيسى ترمذى)

 زید بن ارقم عن النبی(ص) قال: من کنت مولاه فعلی مولاه.[ ج۱۲، ص۱۷۵]

۲. مصنف ابن ابی شیبه

حدثنا مطلب بن زیاد عن عبدالله بن محمد بن عقیل عن جابر بن عبدالله قال: کنّا بالجحفة بغدیر خم إذا خرج علینا رسول الله فأخذ بید علی فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه.[ ج۷، ص۴۹۵]

۳. المعجم الکبیر للطبرانی( سلیمان بن احمد طبرانی)

عن أبی إسحاق الهمدانی قال سمعت حبشی بن جناده یقول: سمعت رسول الله(ص) یقول یوم غدیر خم: اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اعن من اعانه.[ ج۴، ص۴]

همچنین وی حدیث مذکور را به همین طریق از زید بن ارقم، ابو ایوب انصاری و بریده نقل می کند.

 

۴. تفسیر ابی السعود( إرشاد العقل السليم إلي مزايا القرآن الكريم- محمد بن محمد العمادي) و تفسیر اللباب ( أبو حفص سراج الدين عمر بن علي بن عادل الحنبلي الدمشقي النعماني)

 در این دو کتاب در تفسیر آیه " سأل سائل بعذاب واقع" [معارج/۱] وارد شده است: می گویند سائل، حارث بن نعمان فهری بود و علت نزول ایه این است هنگامی که قول پیامبر مبنی بر اینکه هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست به گوش او رسید، سوار بر ناقه خود شد و پیش پیامبر آمد و گفت: ای محمد! امر کردی ما را که شهادت بدهیم خدایی جز خدای واحد نیست و اینکه تو فرستاده از جانب اویی و ما آن را پذیرفتیم. امر کردی پنج بار در روز نماز بخوانیم و زکات اموالمان را بدهیم و ما قبول کردیم. امر کردی که در هر سال یک ماه روزه بگیریم و حج بگزاریم و ما پذیرفتیم؛ ولی به اینکه پسر عمت را بر ما برتری دهی، هیچ گاه راضی نمی شویم. ایا آنچه گفتی، از جانب خودت بود یا از جانب خدا؟ پیامبر فرمود: به آن خدایی که کسی غیر از او خدا نیست قسم که آن را از نزد خداوند گفتم. پس در این وقت حارث می گوید: خدایا! اگر آنچه محمد می گوید، حق است، از آسمان بر ما سنگی فرود آر یا عذابی بر ما نازل کن!

پس به خدا قسم، به ناقه اش نرسید، مگر اینکه خدا سنگی به جانبش پرتاب نمود که از مغز سرش وارد شد و از دبرش بیرون آمد و کشته شد.[ ج۱۵، ص۴۵۶- ج۶، ص۳۷۶]

 

۵. الدر المنثور( جلال‌الدین ابوالفضل عبدالرحمان بن ابی‌بکر بن محمد سیوطی )

عن ابی هریره: لما کان یوم غدیر خم و هو یوم ثمانی عشر من ذی الحجة قال النبی(ص): «من کنت مولاه فعلی مولاه فانزل الله الیوم اکملت لکم دینکم».[ ج۳، ص۳۲۳]

۶. تفسير القرآن العظيم( ابن كثير، عماد الدين ابوالفداء اسماعيل بن عمر بن كثير قرشى)

 در شأن نزول ایه )یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک...( می گوید: و قد روی ابن مردویه من طریق ابی هارون عن ابی سعید خدری انها نزلت علی رسول الله(ص) یوم غدیر خم حین قال لعلی: «من کنت مولاه فعلی مولاه» ثم رواه عن أبی هریره و فیه انه الیوم الثامن عشر من ذی الحجه یعنی مرجعه من حجة الوداع.[ ج۳، ص۲۸]

۷. روح المعانی( محمود آلوسى)

در شأن نزول همین ایه می گوید: عن ابن عباس (رضی الله تعالی عنه) قال: نزلت هذه الایة فی علی (کرم الله وجهه) حیث امر سبحانه ان یخبر الناس بولایته فتخوف رسول الله أن یطعنوا فی ذلک علیه فاوحی الله تعالی الیه هذه الایة فقام بولایته یوم غدیر خم و أخذ بیده. فقال (علیه الصلاة و السلام): «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه؛[ ج۵، ص۶۷ ـ ۶۸] این ایه زمانی نازل شد که خداوند ابلاغ ولایت علی به مردم را به پیامبر امر فرمود و آن حضرت از طعن مردم بر این خائف بود. پس این ایه نازل شد و پیامبر در روز غدیر امر حق تعالی را به اجرا رساند و فرمود: «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست...».

۸. فتح القدیر( احمد بن على شوكانى)

قال رسول الله(ص) إلی بریده: یا بریده ألست بالمؤمنین من أنفسهم؟ قلت: بلی یا رسول الله. قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه».[ ج۶، ص۲۰]

۹. التفسیر الکبیر( فخرالدين رازى)

 نزلت الایة فی فضل علی بن ابی طالب(ع) و لما نزلت هذه الایة أخذ بیده و قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه». فلقیه عمر فقال: هنیئاً لک یا بن ابی طالب أصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنة. و هو قول ابن عباس و البراء بن عازب و محمد بن علی.[ ج۶، ص۱۱۳]

۱۰. امالی المحاملی( سین بن اسماعیل بن محمد محاملی)

قال سعید بن جبیر عن ابن عباس: قال رسول الله(ص) : «من کنت مولاه فعلی مولاه».[ ج۱، ص۳۶]

۱۱. الکنی و الاسماء( محمد بن احمد دولابی)

عن زید بن ارقم قال: کنا مع رسول الله(ص) بین مکة و المدینة إذا نزلنا منزلاً یقال له غدیر خم فنودی أن الصلاة جامعة فقام رسول الله(ص) فحمدالله و اثنی علیه ثم قال: «اَلستم تعلمون انی أولی بکلّ مؤمن من نفسه». قالوا: بلی نشهد انک أولی بکلّ مؤمن من نفسه. قال: «فانی من کنت مولاه فهذا مولاه» و اخذ بید علی.[ ج۵، ص۳۸]

حاصل اینکه زید بن ارقم می گوید: با رسول خدا(ص) بین مکه و مدینه در غدیر خم بودیم که ندای نماز جماعت داده شد، پس از نماز رسول خدا برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ایا نمی دانید که من به جان هر مؤمن از خودش اولی هستم؟ همه گفتند: بله، یا رسول الله! تو از نفس هر مؤمن به او سزاوارتری. آن گاه فرمود: «هر که من مولای او هستم، پس این مولای اوست»، درحالی که دست علی را بالا گرفته بود.

 

۱۲. شرح مذاهب اهل السنه( أبو حفص عمر بن أحمد بن عثمان بن أحمد بن محمد بن أيوب بن أزداذ البغدادي المعروف بـه ابن شاهين)

 عن زید بن ارقم و البراء قالا: کنّا مع رسول الله(ص) یوم غدیرخم و نحن نرفع غصن الشجرة عن رأسه فقال:«ألا ان الله ولیی و أنا ولی کلّ مؤمن، من کنت مولاه فعلی مولاه» و فی غیر هذه الروایة: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».

 

نویسنده پس از ذکر حدیث چنین می گوید: «و هذا حدیث غریب صحیح و قد روی حدیث غدیر خم عن رسول الله(ص) نحو مائة نفس و فیهم العشرة و هو حدیث ثابت لا أعرف له علة. تفرّد علی بهذه الفضیلة لم یشرکه فیها احد؛ این حدیثِ غریب اما صحیحی است که حدود صد نفر که عشره مبشره هم در میان آنهاست، نقل کرده اند. علی به این فضیلت یگانه شده است؛ به گونه ای که هیچ کس در این فضیلت با او برابر نیست».[ ج۱، ص۱۰۴]

 

علاوه بر موارد فوق، این حدیث در کتب زیر هم وارد شده است. این روایات تقریباً از لحاظ مضمون شبیه به هم هستند.

 

۱۳. السنة، ابن ابی عاصم

 وی حدیث غدیر را به ۲۵ طریق مختلف نقل می کند(ج۳، ص۳۵۶ـ۳۸۶) .

 

۱۴. الشریعه ( ابوبکر محمد بن حسن بغدادی)

وی حدیث فوق را به پانزده طریق از بزرگان صحابه و غیر آنها نقل می کند.

 

۱۵. نظم المتناثر( أبو عبد الله محمد بن أبي الفيض جعفر بن إدريس الحسني الإدريسي الشهير بـ الكتاني أبو عبد الله محمد بن أبي الفيض جعفر بن إدريس الحسني الإدريسي الشهير بـ الكتاني)

نویسنده، حدیث غدیر را منقول از افراد زیر می داند:

زید بن ارقم، علی(ع)، ابوایوب انصاری، عمر، ابوهریره، طلحه، عماره، ابن عباس، بریده، ابن عمر، مالک بن حویرث، حبشی بن جناده، جریر، سعد بن ابی وقاص، ابو سعید خدری، انس، قیس بن ثابت، حبیب بن بدیل ورقاء، براء بن عازب، ابو طفیل، حذیفة بن اُسید الغفاری(ج۱، ص۱۹۴).

 

۱۶. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب- ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ محمد نمری‌ قرطبی (ج۱، ص۳۳۸).

۱۷. اسد الغابة- ابوالحسن علی بن ابوالکرم محمد (ج۱ـ۲و۳).

۱۸. تاریخ اصبهان (ج۱، ص۵۸، ۶۷، ۱۲۱، ۲۴۹و۳۰۰).

۱۹. مروج الذهب- علی بن حسین مسعودی (ج۱، ص۳۴۶).

۲۰. مختصر تاریخ دمشق- محمد بن مكرم بن على، أبو الفضل، جمال الدين ابن منظور الانصاري الرويفعى الإفريقى ، به ۱۲ طریق مختلف (ج۲، ۳، ۴و۵).

۲۱. مرآة الجنان- أبو محمد عفيف الدين عبد الله بن أسعد بن علي بن سليمان اليافعي (ج۱، ص۵۱).

۲۲. المختصر فی اخبار البشر- أبو الفداء (ج۱، ص۱۲۶).

۲۳. تاریخ الخلفاء (ج۱، ص۶۹).

۲۴. تاریخ بغداد (ج۳، ص۳۳۳).


منبع: فرهنگ كوثر - پاییز ۱۳۸۷، شماره ۷۵( با کمی تغییر و اضافات)

دسته بندی: